پرتونادری/ بخش دوم و پایانی
از قرارداد خال یا قرارداد خالدار که بگذریم میرسیم به رای خالدار. هرچند خال در ادبیات پارسی دری همیشه نشانۀ زیبایی ماه رویان بوده ستایش شاعران را در پی داشته است، اما خال در تاریخ سیاسی افغانستان چه سیاه و چه سبز همیشه مشکلزا بوده است. گویی همین که خال از ادبیات به میدان سیاست میآید بد شگون و بد قدم میشود.
********************
پیش از این گفتیم « خال» گاهی بر پیشانی تاریخ سیاسی افغانستان نیز نشسته است. بزرگترین خال سیاسی و تاریخی افغانستان همان خال نشسته بر قرارداد امیر حبیب الله با انگلیس بود.
امیر حبیبالله وقتی که پس از دیکتاتوری دراز پدرش، امیر عبدالرحمان به قدرت رسید به سال1905 قرادری را با انگلیس به امضا رساند که بر بنیاد آن نه تنها برمعاهدۀ دیورند مهر تایید گذاشت؛ بل به مانند پدر اختیار سیاست خارجی کشور را نیز به انگلیس داد. این معاهده را از طرف حکومت هند بریتانیایی سرلویس دین با امیر امضا کرد.
محمد صدیق فرهنگ مینویسد:« این معاهده در نزد دیپلوماتهای انگلیس به معاهدۀ خال شهرت دارد؛ زیرا هنگامی که امیر میخواست نسخۀ انگلیسی معاهدۀ مذکور را امضا کند، یک قطره رنگ از قلم او بر کاغذ ریخت، وی گفت که این ورق خراب شد و باید متن دیگری تهیه شود، دین که به ادبیات پارسی آشنا بود، جواب داد: عیبی ندارد این قطرۀ رنگ، خالی است که بر رخ زیبای معاهده نشسته و این بیت خواجه را مثال آورد:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
سردار عبدالقدوسخان که از جملۀ مشاورین امیر در جریان مذاکره از هواخواهان عملیات علیه تُرکستان روسی بود، گفت: امیر صاحب دقت کنید که دین صاحب سمرقند و بخارا را به شما هدیه میکند! اما دین باحاضر جوابی اظهار داشت: ببخشید خال بر روی نسخۀ انگلیسی نشسته، لهذا این امیر صاحب هستند که سمرقند و بخارا را به ما بخشند.»
افغانستان در پنج قرن اخیر، ج اول، ص 455.
در این معاهده امیر حبیبالله این گونه تعهد کرده است که معاهدۀ دیورند را گردن نهاده و خود را به آن پای بند ساخته است: « اعلیحضرت پادشاه فوق الذکر( امیر حبیبالله) به این وسیله قبول میفرماید که در مسایل جزیی و کلی عهدنامۀ راجع به امور داخلی و خارجی و قراردادی که ولاحضرت پدرم ضیا الملة و الدین نورالله مرقده با دولت عُلیۀ انگلستان منعقد نموده و عمل شده است من نیز همانها را قبول نموده و عمل خواهم نمود و مخالفت آن رفتار نخواهم شد.»
همان، ص 728.
امیر حبیب الله با این خال نه سمرقند و بخارا؛ بلکه یک بار دیگر به مانند پدر سرزمین های آن سوی دیورند را به انگلیسها بخشید. ماجرای این خال هنوز بر پیشمانی عرق آلود تاریخ سیاسی معاصر افغانستان باقی است.
از قرارداد خال یا قرارداد خالدار که بگذریم میرسیم به رای خالدار. هرچند خال در ادبیات پارسی دری همیشه نشانۀ زیبایی ماه رویان بوده ستایش شاعران را در پی داشته است، اما خال در تاریخ سیاسی افغانستان چه سیاه و چه سبز همیشه مشکلزا بوده است. گویی همین که خال از ادبیات به میدان سیاست میآید بد شگون و بد قدم میشود.
خال سیاسی دوم که می شود از آن به نام خال مجلس نمایندهگان یا خال میر رحمان رحمانی یاد کرد به روز شنبه بیست و هشتم ثور1398 وضعیت و اعصاب همیشه متشنج مجلس نمایندهگان را چنان دیگر گون ساخت که حتا بلا و آفت آن بر پوکی و میز رییس مجلس نیز فرو ریخت.
دو تن از نمایندهگان فرشته خوی نیک نیت مجلس به هوای خواهی اصولی برخاستند و کمر میز رییس پارلمان را شکستند. به راستی شاید بیچاره ها نیت خیر داشتند و می اندیشیدند که همین میز است که سبب این همه مشکلات شده است و تمام. خوب است که در فکر شان نگذشت که یک انفجار و تمام.
به هر حال این خال توفان بر انگیز به روز شبنه 28 ثور زمانی که تهمتنان مجلس نمایندهگان هر کدام میر رحمان رحمانی و اصولی به آوردگاه رفتد بر صفحۀ تاریخ افغانستان با پراشوت بی تجربهگی فرود آمد. بدین گونه تاریخ پر افتخار ما دومین خال افتخار خود را پس 113 سال به دست آورد. هوررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااا
حال سخن گفتن در پیوند به قرارداد خال خاینت ملی به شمار میآید. اگر بگوییم که این قرارداد را پادشاه ما امضاکرده بود، آنگاه به صد کتاب کافر خوانده میشوم. غیرت پنجهزار سالۀ تاریخی ما از ما می خواهد تا آن قرارد داد و آن خال را به دریای کابل اندازیم. شاید هم چنین کرده ایم؛ اما پاکستانی ها سرزمینهای آن سوی دیورند را پذیرفتند.
بازهم جای شکر است، دست کم غیرت افغانی خود را به پاکستانی ها نشان دادیم و گفتیم دست تان آزاد ما قرارداد خال را نمیپذیریم.
اصولی نیز این رای خالدار را نپذیرفت و خواست به همه ریاضی دانان جهان این کشف علمی بزرگ را بفرستد که همیشه یک برابر با یک نیست.
او با کشف این قانون بزرگ ثابت ساخت که 55 همیشه کمتر از 123 نیست و کاهی عدد 55 میتواند بیشتر از عدد123 نیز باشد.
اصولی رای خالدار را نه پذیرفت؛ رحمانی پذیرفت و میز شکسته رییس پارلمان را هم به دست آورد.
ما باشندهگان سرزمین شگفتی انگیز هستیم، هر روزی که میگذرد یک اصطلاح شرم آور و ناشاخته سیاسی وارد زبان سیاسی ما میشود. گوسفند یا میش، رای گوسفندی، گوسفندان به کوهستان ببرید، میشها را به گوستان ببرید. میشها را چاق کنید و دوباره برگردانید.
این روزها رسیدم به تقاضای نامشروع، ماچ و بوسۀ انتخاباتی، همخوابهگی برای رسیدن به مقام و پارلمان، ترو.یج فحشا، ملا لندیای سیاسی و راسپوتین های دربار. آه خدای من این همه واژگان و ترکیبهای چرکین ما را نفسگیر ساخته است.